مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
در هوای عاشقی بی بال و پر بودن خوش است در ره لیلی فقط مرد خطر بودن خوش است در شب تیره بدنبال قمر بودن خوش است تحت فرمان خدا در هر گذر بودن خوش است آنکه بی چون و چرا عبد خدا شد حیدر است آنکه مولای همه ارض و سما شد حیدر است کیست او آنکس که بر ویرانه مهمان گشت و رفت در رکوعش هم گدا آمد سلیمان گشت و رفت عاقل آمد بر درش اما پریشان گشت و رفت کافر آمد بر درش اما مسلمان گشت و رفت با طلا باید نوشت این جمله را بر هر دیار لا فــتـی الا عــلـی لاسـیـف الا ذوالـفــقـار مکه امشب بر همه ارض و سما بالیده است مکه امشب دور این مام و پسر گریده است بعد عمری صاحب اصلی خود را دیده است فـاطـمـه بنـت اسد ام اسـد گـردیده است از شکاف کعبه معلوم است صاحبخانه کیست گرد شمع روی او غیر از نبی پروانه کیست عـالـم امشب دست بر دامـان او انداخته جــلـوۀ او مــاه را از آبــرو انــداخــتــه گنبدش خورشید را از رنگ و رو انداخته نـام او در بین عـالـم گـفـتـگـو انـداخـته عالم آرا روی خود را در نقاب آورده است در نـقـاب روی مـاه بـوتـراب آورده است بر جمیع جنّ و انسان و ملک مولا علیست نفس طاها جان طاها جلوۀ طاها علیست سِرِّ معراج نـبـی در لیلة الاسرا؛ علیست آیه آیه آیـنـه بر حضرت زهـرا؛ علیست ای خوشا مست از سبوی ساقی کوثر شدن ای خوشا خاک قـدوم حضرت حـیدر شدن هر که شد دیوانۀ عشق علی عاقـل شود میشود آقا هر آنکس بر درش سائل شود بعـثـت خـاتـم به هـمراه علی کامل شود آیۀ (من یشری ) اندر شأن او نازل شود سـائـل آمد رفت شاهانه ز فـیـض دولـتـش ما سـوا را سـایـه اندازد هـمـای رحمـتـش غیر او کس نیست با قاتل مدارا می کند درد را نـاگـفـتـه مـقـدادش مداوا می کند قـنـبـرش با اذن او کـار مـسیـحا می کند لافـتی را غیر او آخر که معـنا می کند؟ کعبه از عشق علی شد سینه چاکش تا ابد من چه گـویـم گر نگـویـم قـل هـوالله احـد |